پــرواز تا خــدا

سنگر شهید علیرضا حجتی

پــرواز تا خــدا

سنگر شهید علیرضا حجتی

پــرواز تا خــدا

دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند، وگرنه در هنگام راحتی و فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین...
شاید جنگ پایان یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت؛ زنهار این غفلتی که من و تو را فرا گرفته ظلمات جهنم است، چه جنگ باشد و چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد، باب جهاد اصغر بسته شد باب جهاد اکبر که بسته نیست!!!
**شهیـــد سید مرتضی آوینـــی**

ســـلام و نــــور
به سنگر پاسدار رشید اسلام بسیجی شهید، علیرضا حجتی خوش آمدید.
اینجا منزلی است برای همه ی آنهایی که می خواهند لحظه ای از زمین خاکی بکنند و به آسمان سلام دهند. اینجا حضور کسانی را حس می کنی که دیگر جسم خاکی ندارند و جزئی از فرشته ها هستند و تا خـــدا پـــرواز کردند ."جهت سلامتی امام زمان(عج)، تعجیل در امر فرج و شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا، مخصوصاً شهیـــد علیـرضــا حجتـــی صلوات"

پیوندها

دست نوشته دختر شهید بیژنی

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۰، ۰۸:۴۵ ق.ظ

نظرات  (۱۳)

  • معراج شهدا
  • سلام علیکم؛

    سیدحسن نصرالله:
    ما کشور که نـه، دولت که نـه ، قریــه کـه نـه ، مزرعـه کـه نـه ،
    حتی طویـله ای بـه اسم اسرائیـل را هم بـه مشروعیت قبول نمی کنیـم....

    یازهــــرا(س)

    پاسخ:
    پاسخ:
    علیکم السلام

    احسنت...
    ممنون از حضور شما
  • مدیون شهدا
  • اوووخی
    ------------------
    دانشگاه که قبول شد همه گفتند با سهمیه رفت...
    ولی هیچ کس نمیدانست کلاس اول که میخواست بنویسد بـــابـــا 2 هفته در تب سوخت....
    چه اسفندها ... آه!
    چه اسفندها دود کردیم!
    برای تو ای روز اردیبهشتی
    که گفتند این روزها می رسی
    از همین راه!

    «دکتر قیصر امین پور»



    بوی اسفند، قرارگاه همه رفقا رو پر کرده ...


    التماس دعا ..
  • اَینَ صاحِبــــــُــ یَوم ِ الفَــــتـح
  • سلام بزرگوار

    جمعهــــ به جمعهـــــ شــاید ، آن هم شــاید ، نبودنت حـــــس شــود آن هــــم منتـــش بر ســـــر بغضــهای غـــروب جــمعه هاستــــ راســـــتی آقـــای من ، آمــدی بیدارمـــان کن ...

    بادردودل خودمونی بروزم
    شماهم هرچه میخواهد دل تنگت بگو.

    التماس دعای فـــــــــــرج
    یازهــــــرا(س)
  • بهشت عاشقی
  • سلام . ممنون از دعوتتون جناب گمنام.

    بااجازتون وبلاگ ارزشمند شمارو لینک میکنم.

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از حضور و لطف شما بابت لینک سنگر
    شما هم جزء همسنگران ثبت شدید
  • به یادشهدای گمنام
  • خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بی‌خبری نمانیم. خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم...

    خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود.

    شهید معلم مهدی رجب بیگی؛ متولد سال 1336

    پاسخ:
    پاسخ:
    چه کلام نورانی و گهرباری...
  • دلم در رملهای فکه جا ماند...
  • سلام
    خدا قوت دوست گرامی...
    ----
    --
    -
    همیشه مدیون و شرمنده اونها هستیم...

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام علیکم
    ممنون
    خدا کنه شرمندشون نباشیم...
    التماس دعا
  • باشهدا تا شهدا
  • روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت.
    ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد .
    مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.

    پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند. پسرک گفت:"اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم. "برای اینکه شما را متوقف کتم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم ".

    مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت... برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد .... در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند! خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند. اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند. این انتخاب خودمان است که گوش کنیم یا نه!

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام حامد جان
    چه داستان سنگینی...
  • اَینَ صاحِبــــــُــ یَوم ِ الفَــــتـح
  • سلام بزرگوار

    غمی نیست؛
    گیریم "فدک" را از تو بگیرند،
    آسمانها زیر پای توست،
    مادر........
    یازهــــرا(س)

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام علیکم
    .
    یا زهرا...
  • باشهدا تا شهدا
  • روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺍهد ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍنش ﺣﺮﻑ ﺑﺰند... ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻭ را ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰند ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمیشود. ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ، یک اسکناس 10 ﺩﻻﺭی به پایین می‌اندازد ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ کند. ﮐﺎﺭﮔﺮ 10 ﺩﻻﺭ ﺭا ﺑﺮمی‌دارد ﻭ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﺶ می‌گذارد ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند مشغول کارش می‌شود. ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ 50 ﺩﻻﺭ ﻣﯿﻔﺮستد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند پول را در جیبش می‌گذارد!!!ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭا می‌اندازد ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ برخورد می‌کند. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮش را ﺑﻠﻨﺪ می‌کند ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ می‌کند ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ کارش را به او می‌گوید..!!ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ می‌فرستد ﺍﻣﺎ ﻣﺎ ﺳﭙﺎﺱﮔزﺍﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺮ ﺳﺮمان می‌افتد ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﮐﻮﭼﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﯽﺁﻭﺭﯾﻢ. بنابراین هر ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻣﺎﻥ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﯿﺪ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﭙﺎﺱگزاﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺳﻨﮕﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﯿﻔﺘﺪ.
  • باشهدا تا شهدا
  • *فرزندم صبور باش ودرکم کن*

    آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی
    اگر هنگام غذا خوردن، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
    اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است
    صبور باش و درکم کن
    به یاد بیاور، وقتی کوچک بودی، مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم
    برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم
    وقتی نمی خواهم به حمام بروم، مرا سرزنش نکن
    وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز، سئوالاتی می کنم با تمسخر به من ننگر
    وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی، حافظه ام یاری نمی کند، فرصت بده و عصبانی نشو
    وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده ... همانگونه که تو اولین قدم هایت را در کنار من برداشتی
    زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم، عصبانی نشو ... روزی خود می فهمی
    از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو
    یاریم کن، همانگونه که من یاریت کردم
    کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو، این راه را به پایان برسانم
    فرزند دلبندم، دوستت دارم.
    بیاییم با پدر و مادر خود مهربان باشیم : (وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْها:و انسان را [نسبت‏] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم. مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنیا آورد)( الأحقاف : 15)
  • سـردار خـــیـــبــر
  • باور نمیکنم هیچگاه خدا به ما بگوید: نه ...
    خدا سه گزینه دارد :

    1) آری؛
    2) باشد، ولی الان نه؛
    3) اما من پیشنهاد بهتری برایت دارم ... فقط صبور باش!

    طاعات قبول......
  • سـردار خـــیـــبــر
  • باور نمیکنم هیچگاه خدا به ما بگوید: نه ...
    خدا سه گزینه دارد :

    1) آری؛
    2) باشد، ولی الان نه؛
    3) اما من پیشنهاد بهتری برایت دارم ... فقط صبور باش!

    طاعات قبول.......

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام ونور ...
    ممنون از حضور شما...
    قبول حق همچنین شما...
    متن جالبی بود ممنون
    التماس دعای فرج و شهادت

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی