سید حسین علم الهدی، شهید قرآن..!
انتشار به مناسبت محکوم کردن اهانت به قرآن کریم ..
*متن قابل کپی در ادامه عملیات*برای آشنایی با ابعاد مختلف زندگی این شهید والامقام می توانید کتاب زیبای " سفر سرخ " بصورت pdf را با کلیک روی عکس زیر دریافت نمایید.(هدیه سه صلوات)
طلوع کرده مرا محو مشرقم کرده
چه خوب با دل و راهش مطابقم کرده
منو شهید و قرارش،وَ راه بی پایان
به شوق یک نظر از خویش عاشقم کرده..
شادی اروح طیبه شهدا و امام شهدا فاتحه و صلوات***
بنی صدر دستور داده بود که باید نیروهای مستقر در هویزه عقب نشینی کنند و به سوسنگرد بیایند. حسین میگفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا میتوانیم به عراق ضربه بزنیم. شخصاً با بنی صدر هم صحبت کرده بود. وقتی که دید راه به جایی نمی برد، نامه ای به آیت الله خامنه ای نوشت و گفت که تعداد اسلحه های ما از تعداد نیروها هم کمتر است، ولی میمانیم!چهارم دی 1359 بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توکل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کردند. هیچ کس زنده نماند!عراقیها با تانک از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری که هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازه ها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی که در کنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای.نیمه هاى شب بود که نهج البلاغه میخواند. من نگاه کردم به ایشان، دیدم چهره اش برافروخته شده و دارد اشک میریزد. من با زیر چشم، شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه کردم و به ذهن سپردم پس از مدتى، سید حسین نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت. من صفحه نهج البلاغه را باز کردم، دیدم همان خطبه اى است که حضرت على (ع) در فراق یاران باوفایش ناله میکند و می فرماید : أین َ عمار؟ أین َ ذوالشهادتین؟ کجاست عمار؟ کجاست...
پست جدید گذاشته ام خوشحال میشوم تشریف بیاید .منتظرتان هستم .یاعلی
www.jnarm.blogfa.com