جلسه فرماندهی در یکی از مقرها تشکیل میشد؛ دستور رسید،
هیچ کس بدون کارت شناسایی وارد نشود.
من به اتفاق یکی از بچههایی که بچه یزد بود نگهبانی دم در را به عهده گرفتیم.
کنترل کارت ها به عهده من بود.
فرماندهان یکی یکی با نشان دادن کارت شناسایی وارد محوطه می شدند
و از آنجا به محلی که جلسه برگزار می شد، می رفتند.
نگاهم به در بود. یک ماشین جیپ جلوی در نگهبانی توقف کرد.
قصد ورود به محوطه را داشت....
هیچ کس بدون کارت شناسایی وارد نشود.
من به اتفاق یکی از بچههایی که بچه یزد بود نگهبانی دم در را به عهده گرفتیم.
کنترل کارت ها به عهده من بود.
فرماندهان یکی یکی با نشان دادن کارت شناسایی وارد محوطه می شدند
و از آنجا به محلی که جلسه برگزار می شد، می رفتند.
نگاهم به در بود. یک ماشین جیپ جلوی در نگهبانی توقف کرد.
قصد ورود به محوطه را داشت....
- ۱۰ نظر
- ۱۵ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۵۳