پــرواز تا خــدا

سنگر شهید علیرضا حجتی

پــرواز تا خــدا

سنگر شهید علیرضا حجتی

پــرواز تا خــدا

دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند، وگرنه در هنگام راحتی و فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین...
شاید جنگ پایان یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت؛ زنهار این غفلتی که من و تو را فرا گرفته ظلمات جهنم است، چه جنگ باشد و چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد، باب جهاد اصغر بسته شد باب جهاد اکبر که بسته نیست!!!
**شهیـــد سید مرتضی آوینـــی**

ســـلام و نــــور
به سنگر پاسدار رشید اسلام بسیجی شهید، علیرضا حجتی خوش آمدید.
اینجا منزلی است برای همه ی آنهایی که می خواهند لحظه ای از زمین خاکی بکنند و به آسمان سلام دهند. اینجا حضور کسانی را حس می کنی که دیگر جسم خاکی ندارند و جزئی از فرشته ها هستند و تا خـــدا پـــرواز کردند ."جهت سلامتی امام زمان(عج)، تعجیل در امر فرج و شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا، مخصوصاً شهیـــد علیـرضــا حجتـــی صلوات"

پیوندها

توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها

شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۲، ۰۴:۲۲ ب.ظ
همه آماده شروع عملیات بودند، اما پشت یک میدان مین گیر افتاده و مانده بودند.

جالب اینکه بچه‌های شناسایی سه ماه تمام روی این معبر کار کرده بودند و همه

چیز شناسایی شده بود، اما معلوم نبود چرا آن شب همه چیز قفل شده بود.
 
شهید مصطفی ردانی پور به حضرت زهرا(س) متوسل شد و لحظاتی بعد قرآن را باز

کرد و به آیات آن نگاه کرد. پس از اینکه قرآن را بست گفت: «از این معبر نمی‌رویم،

باید از معبر دست راستی، گرای باغ شماره هفت برویم و آنجا به دشمن بزنیم.» به

قدری با قدرت این حرف را زد، که حتی حاج حسین خرازی هم چون و چرایی نیاورد و

روی حرف او حرف نزد.

 
گردان‌ها از همان مسیری که او گفته بود، به طرف دشمن حمله کردند و ساعاتی

بعد، منطقه مورد نظر فتح شد. بعدا در بررسی‌ها متوجه شدیم که با انتخاب مسیر،

عراقی‌ها را دور زده بودیم.

 
شهید مصطفی ردانی پور، متولد اصفهان بود. او با شروع جنگ تحمیلی، به همراه

عده‌ای از همرزمان خود از«کردستان» وارد جنوب شد و با نیروهای اعزامی از اصفهان

(سپاه منطقه‌ ۲) که در نزدیکی آبادان «جبهه‌ی دارخوین» مستقر بودند، شروع به

فعالیت کرد.

 


ایشان با تجربه‌ای که از کار در جبهه‌های کردستان داشت، سلاح بر دوش، به تبلیغ و

تقویت روحی رزمندگان می‌پرداخت و با برگزاری جلسات دعا و مجالس وعظ و ارشاد،

نقش مؤثری در افزایش سطح آگاهی و رشد معنوی رزمندگان ایفا می‌نمود و در واقع

وی را می‌توان یکی از منادیان به حق و توجه به حالات معنوی در جبهه‌ها نامید.

 
در عملیات شکست محاصره‌ آبادان و طریق‌القدس فرمانده گردان بود. در عملیات

فتح‌المبین در کنار شهید خرازی ـ فرمانده‌ی تیپ امام حسین (ع) ـ بود. در همین

عملیات برادر کوچکترش به درجه‌ی رفیع شهادت نایل آمد و خود او نیز بشدت مجروح

و در اثر همین جراحت نیز یک دستش معلول شد. پس از آن در عملیات بیت‌المقدس

و عملیات رمضان فرماندهی قرارگاه فتح سپاه را به عهده داشت، که چند یگان رزمی

سپاه را اداره می‌کرد، به طوری که شگفتی فرماندهان نظامی ـ اعم از ارتش و

سپاهی ـ را از اینکه یک روحانی فرماندهی سه لشکر را عهده‌دار است و با لباس

روحانی وارد جلسات نظامی می‌شود و به طرح و توجیه نقشه‌ها می‌پردازد را

برمی‌انگیخت. او در عملیات محرم، والفجر ۱ و والفجر ۲ نیز شرکت داشت. دو هفته

پس از ازدواج، در ۱۵مردادسال۱۳۶۲ودرعملیات والفجر ۲ به شهادت رسید و جسم

پاکش در منطقه‌ حاج عمران بر زمین ماند و در زمره‌ شهدای مفقود‌الجسد محسوب

شد.

  • خــادم الشــهــدا

نظرات  (۱)

کجائید ای شهیدان خدایی...

پاسخ:
پاسخ:
بلاجویان دشت کربلایی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی