ببخشید میشه ضبط رو خاموش کنید من داغدارم..!

*متن قابل کپی در ادامه عملیات*دو نواهنگ بسیار زیبا از بچه های هیئت رایةالزهرا سلام الله استان یزد به مناسبت ایام فاطمیهنواهنگ التماسنواهنگ فاطمیه***شادی اروح طیبه شهدا و امام شهدا فاتحه و صلوات*** تو ماشین که نشستم گفتم ببخشید عزیز میشه ضبط و خاموش کنید؟ گفت حاجی بخدا مجازه!چیز بدی هم نمیخونه...گفتم میدونم ولی عزادارم..گفت شرمنده و ضبط و خاموش کرد..اقوام نزدیکه؟؟ گفتم بله، مادرم از دنیا رفته..گفت واقعا متاسفم،داغ مادر خیلی بده... منم تو سن 25سالگی مادرم رو از دست دادم، درک میکنم، البته مادرم مریض بود،بنده خدا خیلی زجر کشید تا راحت شد..مادر شما هم مریض بود؟گفتم نه مجروح بود..!پرسید یعنی چی..؟؟ گفتم یه عده اراذل و اوباش ریختنسرش تا میخورد کتکش زدن..! گفت جداً؟شما هیچکاری نکردید؟ گفتم ما نبودیم وگرنه میدونستیمچکار کنیم..!! گفت خدا لعنتشون کنه یعنی اینقدرضربات شدید بود؟ گفتم آره مادرم سه ماه بستری شد وبعد از دنیا رفت...گفت حاجی ببخشید!! عجب آدمای پستی بودن! من خودم همه غلطی میکنم؛ گاهی مشروب هم میخورم، ولی پای ناموس که وسط باشه رگ غیرتم نمیزاره دست از پا خطا کنم..بغضم گرفت، تو دلم گفتم کاش چند تا جوون عرق خور مثل تو بودن مدینه... نمیذاشتن به ناموس علی جسارت بشه...سکوتم و که دید گفت ظاهراً ناراحتتون کردم؟ گفتم نه خواهش میکنم. واقعاً داغ مادر بده! مخصوصا اگه جوون باشه!!گفت آخی جوون بودن؟؟ گفتم آره فقط 18 ساله بود..پرسید گرفتی مارو حاجی؟ شما که خودت خیلی بیشتر از 18 سالته، چطور مادرتون..؟؟! حرفش و قطع کردم و گفتم مادر شما هم هست..این 18 ساله مادر همه ما شیعه ها، حضرت زهراست...مکث کرد و با تعجب نگام و بعد خیره شد به جاده...گفت آها ببخشید تازهمتوجه شدم.. نمیدونستم اینجور احساس نزدیک بودن بین آدما به حضرت فاطمه هم وجودداره... راستی حاجی یه سی دی مداحی هم دارمالبته برا محرمه ولی خب اگه دوست دارین بزارم..؟؟ جواب ندادم..! داشبوردو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط، نوای آشنایی بود...!!یاحسین غریب مادر...من بودم و راننده و صدای بلند مرحوم سید جواد ذاکر و چشمان اشکبارم به خیابان...