پــرواز تا خــدا

سنگر شهید علیرضا حجتی

پــرواز تا خــدا

سنگر شهید علیرضا حجتی

پــرواز تا خــدا

دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند، وگرنه در هنگام راحتی و فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین...
شاید جنگ پایان یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت؛ زنهار این غفلتی که من و تو را فرا گرفته ظلمات جهنم است، چه جنگ باشد و چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد، باب جهاد اصغر بسته شد باب جهاد اکبر که بسته نیست!!!
**شهیـــد سید مرتضی آوینـــی**

ســـلام و نــــور
به سنگر پاسدار رشید اسلام بسیجی شهید، علیرضا حجتی خوش آمدید.
اینجا منزلی است برای همه ی آنهایی که می خواهند لحظه ای از زمین خاکی بکنند و به آسمان سلام دهند. اینجا حضور کسانی را حس می کنی که دیگر جسم خاکی ندارند و جزئی از فرشته ها هستند و تا خـــدا پـــرواز کردند ."جهت سلامتی امام زمان(عج)، تعجیل در امر فرج و شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا، مخصوصاً شهیـــد علیـرضــا حجتـــی صلوات"

پیوندها

خورشید خورشیدها...

شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۰ ق.ظ

دیگر باید خورشید خورشید ها طلوع میکرد؛ در باز شد،پرستار لبخند زد، امام کاظم(ع)به درون خانه شتافت، به نجمه نگاهی کرد و فرمود:“هدیه ی خدای بزرگ مبارکت باشد!”خورشید خورشید ها در آغوش پدر، گوش به آوای خوش اذان و اقامه سپرده بود.آنروز یازدهم ذیقعده سال 148 هجری  بود...پدر قطره ای از آب فرات در کام کودک نورسیده چکاند وسپس به سجده افتاد.پس از علی ابن ابیطالب(ع)،علی ابن الحسین(ع)،سومین علی در خانه اهل بیت طلوع کرده بود... بی بی نجمه می گوید:“علی را که در شکم داشتم ابداً احساس سنگینی نمی کردم، و وقتی می خوابیدم، صدای آوایی ملکوتی از کودکی که در شکم داشتم میشنیدم که نام خدا را ترنم میکرد.”وقتی فرزندم به دنیا آمد، “دستهایش را روی زمین گذاشت و سر خود را به سمت آسمان بالا برد، لبهای کوچک فرزندم تکان می خورد؛ انگار که با خدا سخن می گفت...!!”

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی