نه! این قرارمان نبود...!
نه ! این قرارمان نبود !من آنروز در خط مقدم ساعت ها بیدار می ماندم تا دشمن غافلگیرمان نکند، بعضی ها امروز ساعتها برای ملاء عام و مد نمایی ، خود را تزئین می کنند تا با کار کم بهای خود، نامحرمان را غافلگیر کنند! من آنروز به شوق شرکت در عملیات یا به یادهمسنگران شهیدم اشک می ریختم و قصد انتقام از دشمن را داشتم، بعضی ها امروز برای شکستهای عشقی شان افسرده اند و قصد انتقام از تمام آدمها و زمین و زمان را دارند !من آنروز سرنگ ضد شیمیایی بر بدن خود شلیک می کردم، بعضی ها امروز، گونه بر رخ خود تزریق میکنند تا مبادا حقیر باشند، و شاید بیشتر به چشم نامحرم بیایند ! من آنروز خواب را بر چشمانم حرام می کردم تا ذلیل حمله غافلگیرانه دشمن نشوم، بعضی ها امروز خواب را با نگاه به مانیتور کوچک موبایل برای اعلام تعهد باطل به نامحرم، بر خود حرام کرده اند!نه! این قرارمان نبود ! ما رفتیم تا شما نیز راهمان را ادامه دهید! رفتیم تا امنیت امروز را به ارمغان بیاوریم وتو بتوانی عفت وحجاب فاطمی و غیرت وصلابت حیدری را بر گزینی ! رفتیم تا دشمن ، نتواند حیای شما را به بی حیایی تبدیل کند! رفتیم تا اطاعت کنیم از قرآن و رسول و اولی الامر، پس تو هم مراعات کن...!چقدر در راه و رسم شهدا سر قرارمان مانده ایم..؟!؟!؟!